به بهانه تولد «کوبا»؛ غمگینترین داستانی که برای یک ورزشکار میشنوید!
فردین ملکشاهی به مناسب تولد یاکوب بلاژیکوفسکی، متن کوتاهی را در حساب شخصی توییترش منتشر میکند.
امروز تولد کسی است که بخاطرش عاشق فوتبال و بروسیا دورتموند شدم! این شخصیت بهقدری برایم بزرگ است که نمیتوانم در یک توییت وصفش کنم.
«یاکوب بلاژیکوفسکی» یه فوتبالیست معمولی است که شاید خیلیها او را نشناسند. بازیکنی که هیچوقت سوپر استار نبود، اما داستان زندگیاش جوری بوده که همیشه میتواند منِ نوعی را تحت تأثیر قرار دهد. اینکه چجوری میتوانم با دنیا کنار بیایم و تا چه حد میتوانم همهچیز را پشت سر بگذارم.
همیشه اتفاقات تلخی میافتد که هضمش برای هر فرد تقریبا غیرممکن است و حتی منجر به خودکشی فرد میشود. وقتی ۱۱ سالش بود با جفت چشمانش قتل مادرش را توسط پدرش دید. حتی عنوان کردن این مسئله هم حال خاصی در آدم ایجاد میکند. کسی نمیداند که هر کس چه واکنشی به چنین مسئلهای نشون میدهد.
از همان جا بود که خانه را ترک میکند و به مادربزرگش پناه میبرد. بعد از آن اتفاق ۴ روز با هیچکس حرف نمیزند و هیچ چیز نمیخورد. تراژدی نوجوان لهستانی شاید غمگین ترین داستانی است که برای یک ورزشکار میشنوید!
خودش در کتابش درباره این داستان میگوید
امسال ۳۰ ساله خواهم شد، اتفاقی بود که هرگز فراموش نمیکنم و نخواهم کرد. آن روز زندگی من تغییر کرد و ویران شد! از همه دور شدم، من در سن ۱۵-۱۶ سالگی هیچکس را نداشتم، هیچکدام از دوستانم را به خانه راه نمیدادم، فقط این را میدانستم که هر روز صبح ساعت ۶ باید به مدرسه بروم. با همه اینها من فوتبال بازی میکنم و آن را از هرچیزی در دنیا بیشتر دوست دارم. کار سادهای نبود اما فکر میکنم آن ماجرا به من قدرت داد، چون میدانم که هر اتفاقی برایم بیافتد، قبلا سخت تر از آن را تجربه کردهام!
۲۲ فوریه ۲۰۰۷ بروسیا دورتموند اعلام کرد که یاکوب بلاژیکوفسکی با قراردادی ۴ ساله به این باشگاه پیوسته. از آنجایی که آلمانیها با تلفظ اسمش مشکل داشتند، به او لقب «کوبا» را دادند و همین لقب بود که روی پیراهنش دیده میشد.
رسالت کوبا شهامت، شجاعت، در خدمت تیم بودن، فداکاری و عشق به پیراهن بود. عشق و شجاعتی که خون هم جلودارش نبود و با هیچ چیز نمیشد معاملهاش کرد.
خودش میگوید این شجاعت را یورگن کلوپ به او داده. طبیعی است؛ قاعدتا نمیتوان از پدری که مادر بچهاش را کشته، شجاعت یاد گرفت! احیای همچین بازیکنی هم فقط از دست کلوپ بر میآمد.
کوبا برای رسیدن به قهرمانی آلمان تقریبا ۴ سال صبر کرد. در عصر درخشان کلوپ کنار همتیمیها و مشخصا سه لهستانی معروف تمام جامهای داخلی را درو کرد.
نیچه میگوید آلمانیها موفق هستند چون خون لهستانی در رگهایشان جاری است! از نظر من، قابهایی که کوبا با یک عشق لهستانی دیگر، یعنی لوکاژ پیژچکِ بزرگ دارد، زیباتر از قابهایی هستند که با جام دارد!
علیرغم جامهایی که بهترین بازیکن سال ۲۰۰۸ دورتموند بالای سر برد، کوبا در باشگاه لحظات تلخی هم داشت. شاید سرآمد این لحظات فینال ومبلی باشد، قابهای بغض کوبا قطعا آن نایبقهرمانی را تلختر میکند!
لحظات غمگین برای کوبا فقط به شکستها محدود نمیشوند؛ کوبا مصدومیتهای مهم زیادی داشت که بخاطرش جام جهانی ۲۰۰۶ و یورو ۲۰۰۸ را از دست داد. اما بنظرم مصدومیتش مقابل آگزبورگ راهش را به کل تغییر داد. شاید همان مصدومیت لعنتی بود که باعث شد کوبا مثل پیژچک از این باشگاه خداحافظی نکند!
از فینال ومبلی و مصدومیتهایش صحبت کردیم، اما بنظرم تلخترین سکانس فوتبالی کوبا جای دیگری رقم خورد. روزی که آسمان مارسی برایش تیرهتر از همیشه بود. کوبا در ضربات پنالتی، پنالتیاش را خراب میکند و پرتغال به نیمه نهایی یورو ۲۰۱۶ میرود. آن روز تلخ ترین خاطره من از فوتبال ملی بود!
البته همه بازیکنان از این تجربهها داشتهاند و کوبا هم از این قاعده مستثنی نیست. کوبا گلهای زیبا و مهم کم نزده! چیپش به شالکه و گلش و خوشحالی تاریخیاش در فلتینس آرنا، گلش در درکلاسیکر سوپرکاپ، سوپرگلش به دوسلدورف، گلهایش در اروپا به ناپولی و شاختار دونتسک، همه و همه مهم بودند، اما بنظرم این گل او به بایرن زیباترین گلش در دورتموند بود!
کوبا دو بار بخاطر دورتموند پیشنهادات را رد کرد. اولی سال ۲۰۱۳ پیشنهاد یوونتوس، دومی پیشنهاد دشمن دورتموند یعنی شالکه در سال ۲۰۱۵! اون به عشق و احترام هواداران بروسیا به تیم رقیب نرفت و وقتی مصدومیتا اون رو از بازی منظم دور کرد، در روز پایانی نقل و انتقالات تابستانی ۲۰۱۵ قرضی به فیورنتینا رفت.
کوبا در کتابش درباره رد پیشنهاد شالکه میگوید
شالکه به شدت خواهان جذب من بود، اما من به احترام هواداران دورتموند هیچگاه به پیشنهاد آنها فکر نکردم؛ من هنوز معتقدم فوتبال و زندگی مهمتر از پول است!
کوبایی که تا ۲۰۱۸ با دورتموند قرارداد داشت وقتی از سری آ برگشت با توخلی روبرو شد که او را نمیخواست. البته از لحاظ فنی هم دیگر با اون کوبای جوان دوران طلایی کلوپ فاصله گرفته بود. پس به وولفسبورگ رفت. ملاقات دوبارهاش با هواداران دورتموند در لباس وولفسبورگ لحظات ماندگاری را ساخت.
وقتی دید که باشگاه محلی دوران نوجوانیاش اوضاع مالی و فوتبالی خوبی ندارد، حاضر شد بدون دریافت هیچ مبلغی به این باشگاه برود و حتی برای کمک از جیبش یک وام ۱.۳۳ میلیون یورویی به باشگاه داد. درآمد ماهیانه او در حال حاضر ۵۰۰ زواتیه که کل مبلغ را صرف امور خیریه و یتیمخانهها میکند.
داستان کوبا پر از لحظات تلخ و شیرین و فراز و نشیب است. ولی به نظرم برای درک بزرگی روح او میتوان به همان سال ۲۰۱۶ اشاره کرد. چند بازیکن یا انسان سراغ دارید که با یک اشتباه کشورش را حذف کند و همان سال مردم کشورش او را به عنوان بهترین و محبوبترین فوتبالیست سالشون انتخاب کنند؟!
شاید داستان ۱۱ سالگی کوبا به قول خودش او را قویتر کرد، چون میدانست هر اتفاقی در زندگیاش رخ دهد، نمیتواند از آن تلختر باشد و چیزی نیست که از پا درش بیاورد، تا حدی که بعد از سوت فینال ومبلی یا پنالتیاش جلوی پرتغال هم خودش را نباخت و همیشه منتظر فرصتی برای فریاد و گره کردن مشت بود!
در دورانی که همه دنبال انگیزه برای ادامه زندگی هستند، کوبا حکم همان تتوی نقطه ویرگول را داره. داستان و تراژدی او حداقل روی من و نگاهم به زندگی خیلی تاثیر داشت!
کتاب اتوبیوگرافی او که سال ۲۰۱۵ منتشر کرد پر از ناگفتههای تاثیرگذاری است که در این مطلب نمیگنجید. کوبا از داستانهایی صحبت میکند که حتی مردم کشورش هم از آنها حیرت زده میشوند! این رو حتی به کسانی که فوتبالی هم نیستند پیشنهاد میکنم (لینک آمازون)
و همانطور که گفتم، کوبا هم یکی از افرادی است که از یه بکگراند ساده فراتر هستند و باید قابشان کرد.
در آخر باید بگم یاکوب بلاژیکوفسکی همانطور که برای مردم کشورش یک قهرمان است، برای من هم داخل و خارج زمین یه قهرمان و اسطوره است و محبوبترین بازیکن بروسیا دورتموند و مستطیل سبز خواهد بود! شاید اگر او نبود هیچوقت به جمله «هر چیزی تو نکشد، قویترت میکند» ایمان نمیآوردم! تولدت مبارک کوبا.
منتشر شده در حساب شخصی فردین ملکشاهی، با کمی تغییر